در این مجال به موضوع اخلاق ورزشی و قهرمانی می پردازیم.
گروه چندرسانه ای «تیتریک» ؛در قسمت های قبلی سری کاریکاتورهای یادش بخیر اون وختا به بررسی موضوعات مصرف گرایی، کسب و کار، فرهنگ خانوادگی و اجتماعی دیروز و امروز و همسایه داری پرداخته شد. در این قسمت به بررسی موضوع اخلاق پهلوانی و موضوع جوانمردی می پردازیم.
معصومین علیهم السلام بر جوانمردی و دستگیری از مردم تاکید بسیار دارند. امام صادق علیه السلام در مورد کمک به دیگران و مهربانی به آنها می فرمایند: قال الله عزّوجل: ألخَلقُ عِیالی فَأَحبُّهُمْ إِلیَّ أَلْطَفُهمْ بِهمِ وَ أَشعاهُمْ فی حَوائِجِهِمْ. «الکافی، ج 2، ص 199»
خدای متعال میفرماید: مردم خانواده من هستند، پس محبوبترین آنان نزد من کسانی هستند که با مردم مهربانتر و در راه برآوردن نیازهای آنان کوشاتر باشند.
امام علی (ع) نیز با تاکید بر جوانمردی و خویشتن داری در عین قدرت، در این رابطه می فرمایند: کل قوی غیر الله سبحانه ضعیف. (غرر الحکم : 4 / 536)
هر نیرومندی جر خداوند سبحان، ضعیف وناتوان است (پس به زوربازو وسایر توانایی هایتان مغرور نشده واز آن سوء استفاده نکنید).
لاتکن قویاً علی ضعیف (غرر الحکم : 6 / 436)
برای افراد ضعیف ، قوی مباش (وبه آنها زورگویی وستم مکن).
اقوی الناس ، اعظمهم سلطاناً علی نفسه (غرر الحکم)
در بین مردم آن کس از همه قوی تر است که تسلطش بر هوای نفس خویش، بیشتر باشد.
و ایشان در نهایت در فرازى از دعاى کمیل عرضه مى دارند :
پروردگارا ! پروردگارا ! پروردگارا ! اعضاء وجوارح مرا ، در راه خدمت به خودت، قوى ونیرومند گران.
همچنین اهمیت اخلاق پهلوانی تا جایی در فرهنگ ایرانی و اسلامی قدمت دارد که در شاهنامه به عنوان یک اثر حماسی کامل، نکات اخلاقی فراوانی به چشم میخورد که حکیم فرزانهی طوس، آنها را در لابلای داستانها و گاه در مقدمهی داستانها از زبان خود و یا از زبان دیگر پهلوانان بیان داشته است.
در قسمتی از اشعار با موضوع از خود گذشتگی می خوانیم: هجیر با اینکه سهراب به او هشدار میدهد که از دروغ بپرهیزد و برای نجات خود فقط از در راستی وارد شود، امابرای نجات ایران در نشان دادن رستم به سهراب به دروغ متوسل میشود:
ز لشکر کند جنگ ز انجمن برانگیزد این باره پیلتن
بر این زور و این کتف و این یال اوی شود کشته رستم به چنگال اوی
از ایران نیاید کسی کینه خواه بگیرد سر تخت کاووس شاه
چنین گفت موبد که مردن به نام به از زنده دشمن بدو شادکام
اگر من شوم کشته بر دست اوی نگردد سیه، روز چون آب جوی